شمارش روزهای شیرین قدکشیدنت شمارش روزهای شیرین قدکشیدنت ، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره

نقطه کوچولو

پایان هشت ماهگی

1394/3/20 8:51
نویسنده : مامان معصومه
724 بازدید
اشتراک گذاری

پرهام جان یکماه دیگه رو پشت سر گذاشتیم . یکماه تقریبا سخت ...

گل پسری حالا دیگه واقعا شیرین وبانمک شدی چون مدام از خودت صداهای مختلف درمیاری وعاشق جیغ زدنی ، جدا از دددددده و بابابابابا وممممممه گفتنات گاهی صداهای عجیبی از خودت درمیاری مثل کخخخخخ .

خداروشکر به نظر خودم غذاخوردنت خوبه هرچند هنوزم هرکجا میریم اولین چیزی که میگن چقدپسرت لاغر شده اما دیگه مثل اوایل ناراحت نمیشم واسم عادی شده.

وروجک مامان همش سینه خیز میای سمت آشپزخونه و رو لبه ی آشپزخونه رو سرامیک میشینی اوایل فقط میتونستی بالا بیای بعد پایین اومدنم یاد گرفتی حالا اونقد حرفه ای شدی که دستاتو میذاری رو لبه و پاوپشتت رو بلند میکنی وقتی هم که کنار مایی تلاش میکنی با گرفتن لباس ما بلند بشی .

توآخرای این ماه ازحالت سینه خیز به چهاردست وپا پیشرفت کردی.

تازه عزیزم یادگرفتی دست بزنی و با توپ هم بازی کنی وبندازیش .

عاشق دست زدناتم.

این ماه هم موهاتو اصلاح کردیم عزیزترینم اینبار با بابایی رفتی آرایشگاه وبازم آخرکار کلی گریه کردی.

اما اتفاق بد این ماه روزبعدآرایشگاه افتادصبح که از خواب بیدار شدی یه طرف صورتت چندتا نقطه ی قرمز بود فک کردم جای نیش پشه ست هرچند خونه اصلا پشه نداره همه هم همین رو میگفتن ، روز بعد چندتای دیگه اضافه شد اول فک کردم ازقبل بوده من ندیدم اون روز اسهالم داشتی شب چندتا نقطه دیگه به صورتت اضافه شد وقبلیام قرمز شده بودن خیلی ترسیدم شک کردم آبله باشن روز بعد رفتیم پیش دکتر وگفت به احتمال زیاد آبله ست یه قرص داد که روزی بکیشو نصف کنم وتو دو وعده بهت بدم.

روز چهارم خیلی تب کردی تادو روز همش تب داشتی تو خواب جیغ میزدی الان با اینکه حالت بهتر شده هنوز جاشون مونده وهر روز پماد میمالم عزیزم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)